💔 ⚠️ سلام ؛ در حال حاضر سربازی ام ؛ فرصت کافی برای آپدیت مطالب ندارم ؛ هاست دانلود وبسایت به خاطر بی مسئولیتی شرکت ارائه دهنده کاملا پاک شده ؛ استارت مجدد نیاز به زمان و انرژی داره که فعلا ندارم - اگه به فایل خاصی نیاز دارین به اینستاگرام وبسایت دایرکت بدین 💔 ⚠️
تاریخ انتشار: 1399/07/12
نویسنده: نبی سروی
تعداد بازدید: 7781
اشتراک گذاری:
– افسردگی دوری از خانواده ؟ – افسردگی اختلال دو قطبی ؟ – افسردگی بعد از رابطه ی عاشقانه ؟ – افسردگی پس از زایمان ؟ – افسردگی اختلال عاطفی فصلی؟
خوب ما به یک نوع خاص از افسردگی پی بردیم ! “افسردگی پس از فارغ التحصیلی رشته معماری ” … شاید خنده دار باشه ولی به طرز عجیبی تلفات داده ! کافی بود آمار هم دوره های اعضای تیم مون رو بگیریم ! حالا بریم سراغ ماجرا …
◀️ ماجـــرا از اونجایی شروع میشه که بعضی از دانشجویان معماری یهو به خودشون میان و آینـــده شون رو غرق در کرختی و تاریکی متصور میشن !
– نمیدونن چرا اصلا تحصیل میکنن ! – نمیدونن چرا این رشته معمـــاری رو انتخاب کردن ! – نمیدونن بعد از اینکه مدرک شون رو گرفتن سمت کدوم جنس کار برن ! سمت کارهای وابسته به نرم افزار یــــا کارهای طراحی دستی یــــا نظارتی سر ساختمون !
– و خلاصه اینکه شامل حال این شعر حضرت خیام میشن :
ای آمده از عالم روحانی تفت / حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت ( خیام ، رباعی شمارهٔ ۱۱ …. البته هم سازی با بیت دوم ش به سلیقه ی خودتون )
◀️ به صورت کلی ، این افراد (ما رو هم خودی بدونین ) به دو دسته تقسیم میشن : 1- پارتــی نــدارن جایی و با زاویه 85 درجه ، توی استخر بدون آب فرود میان ! 2- پارتــی دارن ( ژن خوب ! ) و به جای پریدن تو اون استخر بدون آب ، توی دریای بی کران نعمت های فامیلی شیرجه میزنن و با شنای قورباغه ای برمیگردن لب ساحل !
◀️ حالا بیایم خلاصه و مفید ، علت های این معضل اجتماعی ( شناخت کافی از آینده ی کاری نداشتن ! ) رو بررسی کنیم و نام ببریم :
1- ممکن هســت از همون ابتدا ، بد انتخاب رشته کردن ! ( حالا اشتباه یا از تصمیم مشاور تحصیلی شون بوده یا از سمت خودشون یا خانوادشون و … )
2- ممکن هســت رشته رو درست انتخاب کردن ولـــی بعد از قبولی در دانشگاه ، رغبت و علاقه شون به باد رفته .( حالا ناخواسته یا خواسته )
3- ممکن هســت به اون هدف رسیده باشن ولی اقدامی نکردن ! ( در واقع اقدامات لازم رو گذاشتن برای بعد از فارغ التحصیلی ! )
4- ممکن هســت اصلن ” وقـــت ” فکر کردن نذاشتن روی اینکه خوب تهش چی ؟ فرش قرمز کدوم کمپانی برای ورود من آماده ست ؟
5- یه عده هم که خوابن کلا ! شب شون به خیر …
حالا بررســی مــوارد مطــرح شده :
راهی که آخرش به احتمال 97 درصد ! تابلو “ دور زدن ممنوع ” داره .
◀️ در بسیار از موارد دیده شده که افراد با تغییر رشته ، خودشون رو توی مسیر منطبق با خواسته های درونی شون قرار دادن . ولی معمولا کسایی سعی بر انطباق جبری میکنن ، چند ترمی بیشتر دووم نمیارن .
با سستی و بی انگیزگی مسیرشون رو ادامه میدن و به ” حالا ببینیم چی میشه ” ارادت خاصی دارن ! تا جایی که میفهمن زمان طلایـــی دانشجویی شون تموم شده و وارد بازار کار میشن با دست خالی ! در واقع وقتی بیدار شدن که با همون زاویه 85 درجه فرود اومدن تو … !
اگر خیلی ساده و روون بخوایم توضیح بدیم ، این افراد در خواب و رویای خوش و کاذبی به سر می برن که بعد از فارغ التحصلیی ، به وسیله پتک آهنینی که اسمش هست ” زندگـــی آینـــده ” ! بیدار میشن . بله ، این پتک چنان از خواب غفلت بیدارشون میکنه که یادشون میره که کی خوابشون برده و کی اصلن بیدار شدن !
( البته ناگفته نماند این عکسی از توپاک شکور ، پدر رپ جهانه ! دستاش خالی نبود به خدا )
فقــــط در طول مدت طلایی دانشجویی ، واحد ها پشت سر هم پاس شد ، فقط پاس !
فقــــط به ضرب و زور کمک این و اون یه جوری یه رندری در بیاد از کار و اگه هم ظرفیت استرس ش رو نداریم خیلی لاکچری رندر رو بدیم بیرون برامون بگیرن !
فقــــط تنها چیزی که اهمیت داشت و طبق برنامه پیش میرفت تفریح و فان تایم ها بود !
فقــــط کتاب ها حمل شد از خوابگاه به دانشگاه از دانشگاه به خوابگاه تا خاک نخوره .
فقــــط کپی ایده و طرح از این عکسو اون عکس از سایت آرک دیلی و تایید گرفتن از این استادو اون استاد .
فقــــط پهلوون نرم افزار بودن توی کلاس خودمون و دید عمق تا سر نک بینی !
فقــــط لحظه ی آخری و تهش هم ماکت رو بدیم بیرون بسازن !
◀️ البته که این فقط ها برای جوون های بلاد کفر هست و ما توی کشورمون تک و توک داریم از این موارد! ولی اگه احیانا شما از این “فقط ها” در طول دوران دانشجویی تون داشتین یا دارین نیاز به یک سطل آب سرد برای بیداری دارین ! وگرنه ته این خواب عمیق به ترکستان است !
◀️ مخاطب : خب شمایی که این همه نقد می کنین راه حل هم بدین ! ◀️ جواب : به روی چشم ، اصلا گل کلام این مقاله همین بخش آخرشه 🙂
راه حـــل ها :
◀️ یک مثال ساده : انسان چه زمانی به طور ناگهانی از خواب می پره ؟! وقتی که یه اتفاق ناگواری تو همون خواب بیوفته ( مثلن زیر پاش خالی بشه یا از یه پرتگاهی پرت بشه یا از این جور اتفاقات هولناک! ) شما تصور کنید در حال حاضر تو یک خواب و رویای شیرین کاذبی هستین ، یک خوابی که توش همممچی خوبه ! همممچی ! اوضاع اقتصادی ، نرخ دلار ، کار ، خوردو خوراک و ….
خب الان کافیه برای زدن تلنگری که گفته شد ، بیایم به آینده سفر کنیم …2 سال دیگه ، 5 سال دیگه ، 10 سال دیگه …
◀️ تو اون زمان خودتون رو در چه وضعیتی می بینید ؟
– هنـــوز فکر می کنید در کنار پدر و مادرتون هستین و خرجی تون رو از اونها می گیرید ؟!
– هنـــوز فکر می کنید قصد مجرد موندن دارین و هیچ دغدغه ای از تشکیل زندگی ندارین ؟!
– هنـــوز فکر می کنید نیازی به داشتن هویت شخصی و کاری معتبر وجود نداره ؟
– هنـــوز مشغول به تحصیل هستین و خوش حال و خندون تو دانشگاه دارین رفت و آمد می کنین ؟!
– هنـــوز فرصت توانمند سازی خودتون توی مهارت های مورد نیاز شرکت های معماری رو دارین ؟
– هنـــوز برای ادامه طراحی تون ، نیاز به تایید استادتون دارین ؟!
– هنـــوز استادی کسی هست که بتونید تجربه های کارهای اجرایی شون رو بپرسین ؟!
– هنـــوز ارزش ریال نسبت به دلار چیزی هست که الان هست ؟!
– هنـــوز فکر مهاجرت به سرتون نزده و سرمایه ای لازم ندارین ؟! رزومه کاری چی ؟!
– هنـــوز فرصت برای یادگیری زبان انگلیسی دارین ؟!
اگه با این هنوز ها ؛ فرصت سوزی هامون رو به عنوان رفیق و دوستی خاله خرسه در نظر بگیریم ، این یه بیت از امیر ارجینی و اجرای محسن چاووشی برامون میتونه جذاب باشه ! (شاعرش عمرا فکر نمیکرد یه روزی همچین سوءاستفاده ای از این بیت بشه ) :
رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها همیشه ماندگار من، همیشه در هنوز ها
مسلما ما در این مورد خاص نمی خوایم همیشه در ” هنوزها ” باشیم
◀️ هر چقدر که اون موج « خروشان و پرشور تر » باشه ، بیشتر کشتی گرفتار ذهن تون رو از گل هنوزها بیرون میکشه !
استاد ها و دانشجوهای سال بالایی رو مثل گنجینه های باارزش نهفته ببینیند !
◀️ باهاشون به صورت دوستانه گپ بزنین و تعامل داشته باشین . این رو یادتون باشه تجربه های بی نظیر این افراد در هیچ کتابی نوشته نشده .
◀️ به طور مثال : شما یک مقاله ای با عنوان ” جهان تا چند سال دیگر به معماران نیاز خواهد داشت ؟ ” میخونید که در مورد ورود ” هوش مصنوعی(AI) ” به این حوزه صحبت میکنه …
سایتی که بعد از ثبت نام در اون ، به صورت آنلاین در سایت مورد نظر با توجه به خواسته های کارفرما ، پلان طراحی میکنه و بلافاصله در همون صفحه نشون میده ، تنها با چند کلیک اون هم در منزل ! بــدون نیـــاز به سروکله زدن با فلان معمار یا با فلان مهندس عمران یا فلان مهندس سازه یا فلان مهندس نقشه بردار یا …. یا … !
واقعا میخواد بازار کار این شکلی بشه ؟! نه عمرا ! حالا حالا ها جای کار داره ! ولی اگه بشه چی ؟! اگه حتی به صورت بومی سازی شده توی کشور روی کار بیاد چی ؟! با کلی تبلیغات ، با کلی تعرفه و مزایا !
راستی همین اسنپ و تاچ سی ، مگه کاروکارسبی آژانسی هارو مختل نکرد ؟! یا همین سایتای دیوار و شیپور ، مشتری های بنگاهی هارو کم نکرد ؟! اوه اوه اوه ، پس اومده ولی هنوز تو حوزه معماری وارد نشده ! اون موقع من حرفی برای گفتن دارم واقعا ؟! کسی منو تحویل میگیره ؟! اون موقع به یه موقعیتی رسیدم که این سیل خروشان تکنولوژی منو غرق نکنه با خودش نبره مثل بقیه !؟ چه مهارت هایی لازم داره ؟ چه برنامه ای باید بریزم ؟!
◀️ دیدین چه اتفاقی افتاد ؟ چند سطر جمله ذهن شمارو تیربار کردن تا روزنه هایی در دیوار ضخیم ذهن تون ایجاد بشه . روزنه هایی از جنس شــک و امیــد .
برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم : 1- سخنرانی TED با عنوان ” اختراع باورنکردنی از هوش مصنوعی دارای بینش ” 2- سریال بی نظیر ” Person Of Interest ” به کارگردانی جاناتان نولان ( برادر کریستوفر نولان )
( با دیدن این سریال به “ قـــدرت “ هوش مصنوعی (AI) امروزه پی می برید … و تعریف های ” ناممکن ( Unpossible ) و نشدنی ” ذهن تون بــــــه تعریف های ممکن ( Possible ) و شدنی تبدیل خواهد شد ! )
این صرفا یک مثال برای تاثیر مثبت اندکی مطالعه روی ذهن شما بود ! وگرنه خیال تون راحت باشه که معماری جزء آخرین مشاغل هست که قربانی تکنولوژی میشه . شمایل و ابزار ها تغییر میکنن ولی معمار همیشه معمار هست
◀️ تو این دوره زمونه ای که هرکسی، از هر رشته ای، با هر سوادی و با هر مدرکی وارد حوزه نرم افزارهای معمـــاری شده ، این ” تخصص ” هست که حرف اول رو میزنه ! این ” تخصص ” هست که شما رو از بقیه متمایز میکنه ! این ” تخصص ” هست مرغ همسایه رو غاز میکنه !
◀️ بگذارین با یک مثال ساده ، موضوع رو شفاف تر بکنیم : فرض کنین فردی به نام X ، نرم افزار مدلینگ Y و پلاگین رندرگیری Z رو یاد گرفته ، البته به صورت سطحی … چندین سال ( با هر طرفند و کلکی که شده ) کارهای بازار درجه پائین و کارای دانشجویی رو جمع میکنه و پول ش رو دریافت میکنه …
◀️ حالا این طرف قضیه ، شما خودتون رو فرض کنین که همون پایپ لاین ( مسیر نرم افزاری ) اون آقای X رو تازه می خواین سمتش برین … اما تفاوت یادگیری شما با اون آقا یا خانوم این هست که شما تصمیم دارین که به صورت حرفه ای آموزش رو شروع کنین و تا تهش برین … بعد یک مدت معینی ( بسته به پشتکار و تلاش شما ) به یک سطح نسبی خوبی میرسین ( به قول معروف حرفی برای گفتن دارین )
◀️ اعلامیه استخدام یک شرکت بسیار سرشناس و کار درستی بیرون میاد ، اون آقای X محترم و 19 نفر مشابه ش ( یعنی کسایی که آموزش سطحی دیدن ) و همینطور شما تصمیم به پر کردن فرم مربوطه می کنید … فرض می گیریم هر 21 نفر لیست نرم افزار های یکسانی رو تو فرم وارد میکنن .
◀️ زمان مصاحبــه حضــوری رسیده و به طور مثال 10 نفر از فیلتر اولیه عبور کردن که اسم شما هم تو اون لیست ده نفر هست خوشبختانه … به صورت تک تک، فرد مصاحبه کننده ( که معمولا فرد قهاری در آدم شناسی هست ! ) برای افراد انتخاب شده جلسه میگذاره .
◀️ الان فکر می کنید چـــه سوالاتی در یک جلسه مصاحبه یک شرکت کهنه کار میشه ؟! فلان دستور نرم افزار Y کجاست یا اینکه کارش چیه ؟! نرم افزار Y چه فرقی با فلان نرم افزار توی بازار میکنه ؟! آیا میتونین با پلاگین رندرگیری Z صحنه شب رو جمع کنین ؟!
شک نکنین هیچ کدوم از این سوال ها و موارد مشابه ش نیست !
اون فرد اول از هدف تون می پرسه ، از مباحث پایه ها ، از ارتباط ها ….
و در ادامـــه وارد میشه به جزییات ، به عمق و انتهای ماجرا ، به لایه های نظری و علمی شما …
◀️ جواب کامــلا واضحــه ! هرکسی که به صورت حرفه ای و تخصصی شروع به کار کرده بود که اون فرد شـمــابودین … بهتون تبریک میگیم
شمایی که مثل بقیه نگفتیــن تا همین جا بسه … نگفتیــن با همین سطح آموزش کم میشه کارارو جمع کرد … نگفتیــن حالا بعدن هر موقع سرم خلوت شد بقیشو یاد میگیرم …
◀️ هدف نهایی نقل این ماجرا ، این بود که : – به هیچ وجه نرم افزارتون رو دست کم نگیرین … – باهاش دوست باشین و باهم دم خور باشین … – سطح خواسته هاتون رو بالا ببرین … ( این کار باعث میشه نگاه تون نسبت به هر عنصری توی زندگی افزایش پیدا بکنه ) – در آخر هم پیشنهاد می کنیم سری مقاله های « از کجـا شـروع کنـم » مارو هم بخونین … هم به درد این دنیاتون میخوره هم اون دنیا
قسمت اول : معمار یا رندرمن ؟ قسمت دوم : اجرا یا بیلبورد ؟ قسمت سوم : معماری اکثریت یا معماری اقلیت ؟ قسمت چهارم : ایران یا مهاجرت ؟
کافیه یک سری به زندگـــی نامـــه معمارها و شخصیت های معروف بزنید تا اهمیت این مورد براتون جا بیوفته ! البته که این نمونه ها در حوزه های ArchVIZ و CGI هم به وفور وجود داره ولی به آوردن مثال های معمار ها بسنده کردیم .
◀️ با این وجــود : واقعــا چـــرا ما نتونیم با پشتکار و تلاش کافی ، در طول زمانی که دانشجو هستیم ، فلان نرم افزار مورد نیاز شرکت X رو یاد نگیریم ؟!
چـــرا نشه فن بیان مون رو تو همین کلاس های دانشگاه با ارائه های با کیفیت ارتقا ندیم ؟!
چـــرا نتونیم مثل نگاه استاد مورد علاقه مون به زندگــی نگاه کنیم ؟! مثل اونها خط بکشیم و رفتــار کنیم .
چـــرا نتونیم با بچهای سال بالایی لینک بشیم و بعد از مدتی ارتباط صمیمانه تر و پیشرفته تری باهاشون داشته باشیم ؟ ارتباطی که شاید در انتها منجر به تشکیل یک تیم طراحی یا یک تیم پرزنت حرفه ای بشه .
◀️ همه ی این موارد شدنی هست به شرطی که بیــدار شیـــم … همین !
سپاس از وقتی که برای مطالعه این نوشته گذاشتین … 🙂 امیــن منتــظری – عضو تیم سایت
پی نوشت ( نبی سروی مدیریت آپ اسکچ آپ ) : پالس های منفی ناشی از افتضاح بودن بازار معماری رو ضرب در منفی کنین و بذارین کنار. بهانه ها رو همه دارن و مشکلات رو هم به همچنین . ولی کسانی موفق هستن و شدن و میشن که بهانه ها و مشکلات رو گذاشتن روی طاقچه ی اتاق شون ؛ همت و ولع رو گذاشتن روی میز کار و سیستم و لپ تاپ شون . ارادتمند موفق های آینده
حتمن نظرات تون رو با ما در میون بزارین …
مطالب پیشنهادی
ممنون از مقاله مفید و انرژی مثبت تون
سلام وقت تون به خیر باشه ممنون از حضور و کامنت تون
عالی بود…
ممنون از حسن نظرتون جناب مقیمی ✋️
خیلی خوب بود ولی با اینکه دیر شده کاش بیدار شیم
سلام سعید جان
ماهی رو هر وقت از آب بگیرین تازه ست
انرژی خوبی بود دمتونگرم آدم احساس می کنه داره مهمتر میشه 🙂
انگیزه چیزی هست که همه مون بهش نیاز دارم و پتانسیل چیزی هست که همه مون داریم . ?
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام
ایمیل
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
سایر موضوعات